امروز جمعه 02 آذر 1403 http://nsanami.cloob24.com
0

درمان رفتاری شناختی چیست؟

CBT

 

درمان رفتاری شناختی (CBT)بر پایه این تصور کلی که رفتارها و الگوهای فکری منفی متغیر تأثیر بسزائی بر عواطف شخصی دارد قرار گرفته است. CBT به تشخیص تحلیل و تغییر افکار و رفتارها کمک می‌کند، یعنی به تسکین احساس اضطراب و افسردگی کمک می‌کند. چگونه درمان رفتاری شناختی از روشهای درمانی دیگر متمایز است؟
سالها تجربه و تحقیقات بالینی نشان داده‌اند که درمان رفتاری شناختی (CBT)روش درمانی بسیار مؤثری است. این روش بر مداخله‌های ساده ولی مؤثر، البته نه باب روز، و برروشهای اثبات نشده متکی است. CBT بر مبنای روش علمی و قدرت عقل و ایمان شخص استوار است، اعمال، عواطف و افکار منفی آنها را کنترل کرده و تغییر می‌دهد. این روش معمولاً کوتاه مدت و همراه با اقدامی تنظیم شده است.

چگونه شخصی به اختلال مرتبط با روانشناسی دچار می‌شود؟
در ابتدای زندگی ما طرحها و نظریات شناختی را پایه‌ریزی می‌کنیم که در واقع الگوهای رفتاری ما را تعیین می‌کنند.
این طرحها اغلب شامل باورهای غیرمنطقی و نابهنجار هستند که باعث افکار و رفتارهای منفی می‌شوند. رفتار و افکار منفی می‌توانند به مشکلات روانی جدی چون: افسردگی بالینی و اختلالات هیجانی منتج شوند. بخاطر سپردن این نکته حائز اهمیت است که عواطفی چون: اندوه زیاد، ترس و احساس گناه نابجا، براستی توسط رفتار و افکار نابهنجار ایجاد می‌شوند.

چگونه درمان رفتاری شناختی نتیجه بخش خواهد بود؟
تحقیقات علمی گسترده نشان داده‌اند که تغییر در روش رفتار و افکار شخص می‌تواند تأثیرات بنیادی بر حالات عاطفی شخصی داشته باشد. CBT از اقدام تنظیم شده و خیلی دستوری استفاده کرده و به شخص می‌آموزد که الگوهای نابهنجار عمل و رفتاری را جستجو کرده، تشخیص داده و تحلیل کند.
به محض اینکه این الگوهای بی‌فایده تشخیص داده شوند درمان کننده به بیماران می‌آموزد که چگونه با آن مقابله کرده و افکار و رفتارشان را بازسازی کنند. رفتار مبتنی بر منطق و تفکر متکی بر واقعیت می‌شود. حالتهای عاطفی منفی چون افسردگی و اضطراب بزودی تسکین می‌یابند.

چه کسی می‌تواند از طریق درمان رفتاری شناختی یاری شود؟
CBT بر پایه همکاری مشترک درمانگر و بیمار استوار است. این نوع درمان برروی افراد ترغیب شده که جهت کمک به بهود خودشان مصمم شده‌اند بیشترین تأثیر را دارد. CBT به افرادی که از افسردگی، اضطراب، اختلال وسواس‌گونه غیرارادی و اختلالات دیگر رنج می‌کشند کمک می‌کند.

درمان رفتاری شناختی چیست؟

درمان رفتاری شناختی روشی براساس ایجاد پاسخ توسط اثرات فکری نه فیزیکی است که بوسیله روانشناسان و درمان کننده‌ها جهت کمک به ارتقاء تغییرات قطعی در افراد و کمک به تسکین رنجهای عاطفی و همچنین مطرح ساختن تعداد زیادی از مسائل رفتاری، اجتماعی و فکری استفاده می‌شود. درمانگرهای رفتاری شناختی مشکلات ناشی از تفکر غیرمنطقی شخص، استنباطهای غلط، افکار نابهنجار و یادگیری ناقص را تشخیص داده و درمان می‌کند. این نوع درمان می‌تواند توسط افراد، خانواده‌ها و گروهها هدایت شود. مسائلی چون اضطراب، افسردگی، عصبانیت، شرمندگی، عزت نفس پائین، تطبیق مشکلات، آشفتگی خواب، و فشارها و ضربه‌های روحی گذشته عنوان می‌شوند.

اهداف روش درمان رفتاری شناختی چیست؟

اهداف آن بازسازی کردن افکار، احساسات و باورهای شخص است. چنین بازسازی تغییرات عاطفی و رفتاری را تسهیل می‌کند. در طول درمان توانائیها و مهارتهای تقلیدی سنجیده شده و پیشرفت بهتری خواهد شد.

0


5(Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders)

DSM-5

برجسته‌ترین کتابی است که هر روان‌شناس و روان‌پزشکی با آن سر و کار دارد. DSM 5  تازه‌ ترین نگارش از این کتاب است که به دست انجمن روان‌پزشکی آمریکا (APA)چاپ شده است.

این کتاب بهترین راهنمای روان‌شناسان و روان‌پزشکان برای انجام فرآیند درمان اختلالات روانی است.

دربار‌ه‌ی کتاب DSM راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی

در طول تاریخ، اختلالات روانی گوناگونی شناسایی شدند و نشانه‌ها و راهکارهای درمانی گوناگونی نیز برای آن‌ها پیشنهاد شد. با توجه به حجم بالای اختلالات روانی و نیز اهمیت تشخیص و شیوه‌ی درمانی درست برای هر اختلال، نیاز به طبقه‌بندی و ساماندهی کردن اختلالات روانی احساس می‌شد. همان‌گونه که می‌دانید شناسایی و تشخیص اختلالات روانی کار ساده‌ای نیست چون نشانه‌ها و علائم برخی از اختلالالت روانی به هم نزدیک و همانند هستند. از سوی دیگر ما نیازمند آگاهی درباره‌ی فراوانی بیماری‌های روانی از دید آماری نیز هستیم. چنین نیازهایی انجمن روان‌پزشکی آمریکا (APA)را به سوی چاپ کتاب DSM  کشاند. نگارش نخست این کتاب به نام DSM 1 در سال 1952 و تازه‌ترین نگارش آن به نام DSM 5  در سال 2013 به چاپ رسیده است.

کتاب DSM در این سال‌ها دگرگونی‌هایی داشت. برخی از اختلالات به این کتاب افزوده یا پاک شدند و گروه‌بندی اختلالات نیز در این سال‌ها دگرگونی‌هایی داشت. از سوی دیگر نام برخی از اختلال‌های روانی نیز دگرگون شد. آن‌چه اکنون از سوی روان‌شناسان و روان‌پزشکان به عنوان مهم‌ترین راهنما شناخته می‌شود DSM 5  است. این کتاب ارزشمند نزدیک به 600 اختلال رسمی را در خود جای داده اما اختلال‌های اصلی آن 157 اختلال است. سایت رسمی DSM 5 نیز هم‌اکنون در دسترس است.

انواع اختلالات روانی بر پایه‌ی‌ DSM 5. در ادامه.

0

نظریه رشد مرحله‌ای پیاژه:

نظریه‌ای است درباره رشد. پیاژه به مطالعه تواناییهای کودکان، که به طور طبیعی رشد می‌کنند، و تعاملات آنان با محیط، علاقه‌مند شد. علت این علاقه تا حد زیادی، مشاهده رشد و رفتارهای فرزندان خودش بود. پیاژه بر این باور بود که در فرایند رشد، خود کودک شرکت کننده‌ای فعال است و دست روی دست نمی‌گذارد تا رشد بیولوژیک یا محرک‌های خارجی، کار خودشان را بکنند. او کودکان را دانشمندانی کنجکاو می‌دانست که به تحقیق و آزمایش درباره اشیای درون محیط دست می‌زنند تا ببینند چه اتفاقی خواهد افتاد. مثلاً، اگر گوش عروسک خود را بمکم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ و یا اگر بشقابم را به سمت لبه میز هل دهم، چه خواهد شد. نتیجه این آزمایش‌ها، برای ساختن طرحواره‌ها به کار می‌رود. طرحواره عبارت است از نظریه یا مدلی درباره این که اشیا و رویدادهای اجتماعی و فیزیکی چگونه عمل می‌کنند. همچنین کودکی که با رویداد و یا شیء تازه مواجهه پیدا می‌کند، تلاش می‌کند تا آن را جذب نماید. جذب به معنی درک اشیا و رویدادهای تازه، بر اساس طرحواره‌های از پیش موجود می‌باشد. به باور پیاژه اگر تجربه تازه در طرحواره موجود جا نشود، کودک مانند همه دانشمندان خوب، اقدام به انطباق خواهد کرد. انطباق یعنی دگرگون کردن طرحواره برای آنکه اطلاعات تازه در آن جا شوند. به این ترتیب جهان بینی کودک گسترش می‌یابد.

نخستین شغل پیاژه پس از فوق لیسانس روان‌شناسی، کار در آزمایشگاه الفرد بینه بود. پیاژه در طول کار، به این موضوع علاقه‌مند شد که چرا همه کودکان اشتباهات مشابهی را انجام می‌دهند. نحوه استدلال انان با اشخاص بزرگسال چه تفاوتی دارد؟ او به مشاهده فرزندان خود پرداخت. به بازی کردن‌های آنان دقت کرد، به آنان سوالات و مسائل علمی و اخلاقی ساده داد و از آنها خواست که دلیل پاسخ‌های خود را بگویند. مشاهده‌های پیاژه او را متقاعد کرد که توانایی کودکان در تفکر و استدلال از یک سری مراحل عبور می‌کند، مراحلی که از لحاظ کیفی با یکدیگر تفاوت دارند. او رشد ذهنی را به چهار مرحله کلی تقسیم نمود. هر یک از این مراحل از مراحلی کوچک‌تر تشکیل شده‌است. این چهار مرحله عبارت اند از: مرحله حسی-حرکتی، پیش عملیاتی، عملیات عینی و عملیات صوری.

محتویات

مرحله حسی حرکتی (از بدو تولد تا 2 سالگی)

مرحله پیش عملیاتی (از 2 سالگی تا 7 سالگی)

عملیات عینی (7 تا 11 سالگی)

عملیات انتزاعی یا صوری (سن 11 سالگی به بعد)

0

آزمون شخصیتی بندر گشتالت

هدف: تشخیص ضایعات مغزی، روان نژندی، مشکلات جنسی، حالتهای اضطرابی، هیستری، رفتارهای وسواسی، افسردگی واکنشی، ویژگیهای سایکوپاتیک، الکلیسم و اعتیاد، روان – تنی، روان پریشی، مانیک-دپرسیو

آزمون شخصیتی بندر – گشتالت

این آزمون دارای 9کارت به اشکال گوناگون هندسی به ابعاد 6x4 اینچ می باشد که توسط خانم لورتا بندر از آزمون و رتهایمر اقتباس شده است. اشکال این آزمون را تعدادی نقطه،خطوط مستقیم منحنی ها و زوایا تشکیل می دهند. هرفردی اشکال نه گانه را با توجه به تفاوت هایی کهدر نحوه ادراک آنها وجوددارد به شیوه ای کاملاً شخصی و متمایز ادراک می کنند.

خانم بندر و سایر استفاده کنندگان از این آزمون دراثر مطالعات وتحقیقات تجربی خود، با توجه به اشتباه درترسیم و کپی کردن اشکال، دامنه مجازی از حدود اشتباه را تعیین کردندکه تفاوت ادراک افراد بهنجار در زیر این حد جای دارند و تجاوز از دامنه مجاز، حالت بیمار گونه ادراکی رامشخص می کند. اشتباه آزمودنی درترسیم اشکال را ناشی ازانحراف کنش های عادی ذهن، عدم ثبات عاطفی، تحریف در ادراک، غیرمنطقی بودن بازخوردها، مشکل درارضاء،الگوی نابهنجار رفتار و عدم تعادل مکانیزم های دفاعی می دانند.

تاکنون روشها و دستورالعمل های مختلفی از این آزمون ارائه شده است. ازجمله: هات، بیلینگزلی، هینپاسکال و ساتل روشهایی را برای نمره گذاری این آزمون پیشنهاد کرده اند. روش پاسکال وساتل به علت سادگی روش نمره گذاری و اطلاعات وسیعی که از نظر بالینی دراختیار آزماینده قرارمی دهد. رواج بیشتری دارد. آنها آزمون بندر گشتالت را وسیله مناسبی برای بررسی نا هماهنگی های موجود درشیوه ادراک چگونگی واکنش نسبت به محرکها واجرای عمل می دانند و اعتقاد دارند که اشتباه در کپی کردن اشکال هندسی نشانگر نقض درکنشها ی شناختی یا عاطفی است. در روش نمره گذاری پاسکال وساتل نخست تعداد اشتباهاتی راکه درترسیم اشکال وجوددارد مشخص می کنند، سپس به کمک فرم مخصوص نمره گذاری، نمره خام راتعیین نموده و سپس با مراجعه به جداول نرم،نمره میزان شده را محاسبه می کنند.

برای استفاده ازاین روش درهرکشوری نیاز به محاسبه دامنه بهنجار اشتباه درجمعیت آن کشور می باشد.

عده ای از روانشناسان که از این آزمون به عنوان یک وسیله تشخیصی در فعالیت های کلینیکی استفاده کرده اند ارزش آنرا به عنوان یک آزمون فرافکن مورد تأیید قرار داده اند. و در این جزوه آزمون بندر گشتالت از این دیدگاه مورد بررسی قرارمی گیرد.

دستورالعمل اجرا:

پس از آماده نمودن شرایط اجرای آزمون، یک برگ کاغذ سفید بی خط با یک عدد مداد سیاه در اختیار آزمودنی قرار می دهیم و چند برگ کاغذ سفید بی خط و یکعدد مداد پاک کن روی میز در دسترس او می گذاریم.

سپس یک یک کارتهارا به ترتیب (اول کارت A و بعد کارتهای1تا 8)دراختیارآزمودنی قرار میدهیم و از او میخواهیم که روی کاغذ سفید شکل ها را به همان صورتی که می بینید برایما رسم کند. حضور آزماینده در موقع ترسیم اشکال ونظارت او بر شیوه ترسیم به دلایل زیر ضروری است:

1.مواظب باشد تا آزمودنی جهت کارتها راعوض نکنید و اگر این کار را انجام داد می توان جهت را اصلاح نمود و او را از انجام این کار بازداشت بعضی از آزمودنیها اصرار درتغییر جهت کارت دارند و ممکن است دراثر ممانعت آزماینده از ادامه همکاری خودداری کند دراینصورت تغییر راباید دقیقاًٌ یادداشت کرد و در تعبیر وتفسیر نتایج مد نظر قرار داد.

2. یادداشت مشاهدات بالینی. یعنی تمام کارهایی را که غیر عادی یا ازنظربالینی مهم به نظر می رسد مانند شیوه ترسیم،رفتار آزمودنی، بیانات، انتقادات و عکس العملهای او را یادداشت کرد.

3. مواردی از شیوه ترسیم را که در تعبیر وتفسیر باید لحاظ نمود مورد توجه قرار دهد. مثلاً مواظب باشد که آیا آزمودنی خط عمودی کارت 6 را از بالا به پایین رسم می کند یااز پایین به بالا.

تصریح دستورالعمل:

  1. کاغذی که تصاویر روی آن ترسیم می شود در جهت صحیح (عمود بر بدن آزمودنی)قرار داده شود.
  2. کارت تصاویر را بهموازات بدن سمت چپ آزمودنی بطوری که شماره پشت کارت بطرف آزمودنی باشدقرارمی دهیم.
  3. اگر آزمودنی پرسید آیا می تواند نقطه ها را بشمارد، می گوییم لزومی ندارد، اما اگر خواستید می توانید آنها رابشمارید.
  4. آزمودنی می تواند از مداد پاک کن یا برگ سفید اضافی روی میزاستفاده کندولی آزماینده نباید اورا به انجام اینکارتشویق کند.اجازه استفاده ازخط کش یا سکه برای رسم دوایر داده نمی شود.
  5. دراجرای این آزمون محدودیت زمانی وجود ندارد.
  6. تا ترسیم تصویر تمامن شده نباید کارترا ازجلو چشم آزمودنی برداشت.
  7. قبل از اتمام تصویری نبایدکارتبعدی ارائهشود.
  8. به علتاینکه آزمون بندر گشالت یک آزمون بالینیاست نباید دراجرای آنخیلی خشک رفتار کرد وحالت عدم انعطاف پذیری به خودگرفت. بلکه بهتراست تغییرات رفتاری آزمودنی را با دقت در مد نظر قرار داد و مشاهدات بالینی را یادداشت نمود.
  9. نظر به اینکه تفسیر نتایج کارآزمودنی با توجه به روش های شهودی و غیرعینی انجام می گیرد. باید نتایج حاصل ازآن را با احتیاط و باتوجه به نتایج آزمونهای دیگر بیان نمود.
  1. اگر ادامه ترسیم کارتی را بعد از کارت بعدی انجام داد یادداشت کنید.

اقتباس ازکتاب ارزشیابی شخصیت(دکتر اخوت وهمکاران)

0

اختلال استرسی پس از حادثه PTSD

در زندگی روزمره، هرکسی ممکن است با حوادث طاقت فرسا، ترسناک، و خارج از کنترل روبرو شود.ما ممکن است دچار حادثه رانندگی شویم , قربانی یک تجاوز باشیم , یا شاهد یک حادثه دردناک باشیم.

پلیس، آتش نشانها وکارکنان آ مبولانس هابا احتمال بیشتری با چنین حوادثی روبرو می گردند،آنها اغلب مجبورند با حوادث ترسناک مقابله کنند. سربازان ممکن است هدف تیر یا انفجار قرار گیرند و یا شاهد کشته و مجروح شدن دوستانشان باشند.

اغلب مردم، بعد از مدتی بدون هیچ کمکی با آن کنار می آیند. اگرچه در بعضی افراد تجربیات تلخ واکنشی را ایجاد می کند که ممکن است برای ماهها یا سالها طول بکشد. ما این واکنش را اختلال استرسی پس از حادثه یا اختصارا (PTSD)می نامیم.

طبقه بندی PTSD شامل:

اختلال استرس حاد: علائم تا چهار هفته پس از تروما رخ می دهد.
PTSD حاد: علائم به مدت سه ماه یا کمتر رخ می دهد.
PTSD شروع با تاخیر: علائم شش ماه پس از تروما ظاهر می شود.
PTSD مزمن: علائم به مدت بیش از سه ماه باقی می ماند.
سایر اختلالات که اغلب همراه با PTSDD هستند عبارتند از افسردگی، اختلالات اضطرابی، الکل و یا سوء استفاده های دارویی می باشد. که شما ممکن است برای این شرایط نیز مورد بررسی قرار گیرید.

چگونه (PTSD)شروع می گردد؟

PTSD می تواند پس از هر حادثه تلخی آغاز گردد. یک حادثه تلخ، حادثه ای می باشد که ما در آن احساس خطر می کنیم، زندگی مان در معرض تهدید است یا شاهد مردن و یا مجروح شدن دیگران باشیم.بعضی از نمومه های بارز حوادث تلخ شامل موارد زیر می باشد:

- حوادث شدید جاده ای

- درگیری های نظامی

- تجاوزهای شدید شخصی (مانند: تجاوز جنسی , حمله فیزیکی , سوء استفاده , دزدی , زور گیری)

- به گروگان گرفته شدن

-حملات تروریستی

- اسیر جنگی بودن

-حوادث ناگوار طبیعی یا حاصل دست بشر یا داشتن بیماری های لاعلاج و حتی شنیدن حوادث غیر منتظره و یامرگ ناگهانی یک دوست و یا فامیل می تواند اغاز گر PTSD باشد

چه و قت PTSD شروع می گردد؟

علائم PTSD می تواند بعد از یک تاخیر چند هفته ای و یا چند ماهه شروع گردند.آنها معمولآ در طی 6 ماه پس از حادثه ناگوار ظاهر می گردند.

بسیاری احساس غم عمیق، افسردگی، اضطراب، احساس گناه و یا عصبانیت می کنند. بغیر از این احساسات قابل درک، سه نوع عمده علائم دیگرهم وجود دارند:

1- فلاش بک و کابوس:

آن حادثه مداوما پیش چشم تان تکرار می شود.این ممکن بصورت فلاش بک در طی روز و یا کابوس در خواب باشد. آنها ممکن است آنچنان واقعی بنظر برسند که شما احساس کنید واقعا آن حادثه در حال اتفاق افتادن است. شما آن را در ذهن خود می بینید اما ممکن است احساسات (ترس، تعریق)و یا حواس فیزیکی (اعم از شنوایی، بویایی، درد)که اتفاق افتاده بود را دوباره احساس کنید.

چیزهای معمولی ممکن است باعث فلاش بک شوند. بعنوان مثال اگر شما یک حادثه رانندگی در یک هوای بارانی داشته اید یک روز بارانی ممکن است باعث فلاش بک شود.

2- دوری گزینی و بی تفاوتی:

دوباره زنده کردن خاطرات ممکن است بسیار افسرده کننده باشد بنا براین ممکن است شما بخواهید به آنها بی توجهی کنید مثلا شما خودتان را با سرگرمی، زیاد کار کردن، یا حل کردن جدول و یا معما مشغول می کنید. شما از مکانها و افرادی که باعث بخاطر آوردن حادثه می گردند اجتناب می ورزید.

شما ممکن است خود را به بی تفاوتی کامل بزنبد. شما کمتر با دیگران ارتباط برقرار می کنید و در نتیجه زندگی کردن و کار کردن با شما سخت تر می گردد.

3- در حالت گارد بسر بردن On guard:

شما ممکن است همیشه در حالت آماده باش بسر ببرید گویی که منتظر خطر می باشید. شما نمی توانید احساس آرامش کنید. احساس اضطراب دارید و بسختی بخواب فرو میروید. اطرافیان شما می بینند که شما بیقرار و نا آرام هستید.

علایم دیگر:

واکنش احساسی به استرس اغلب همراه هستند با دردهای عضلانی، اسهال، ضربان قلب نامنظم، سردرد، ترس و حملات پانیک، افسردگی، نوشیدن بیش از حد الکل، مصرف مواد مخدر و دارو از جمله مسکن ها

0

اختلال هول (پانیک)و بازار هراسی (آگورافوبیا)

حمله حاد شدید اضطراب همراه با احساس مرگ قریب الوقوع را اختلال هول (پانیک)می ‏نامند. مشخصه اختلال پانیک، حملات و دوره‏ های مجزای ترس شدید هستند و فراوانی بروز آنها از چند حمله در یک روز تا صرفاً تعداد انگشت ‏شماری حمله در یک سال فرق می‏کند. اختلال هول با تعدادی اختلالات دیگر و به خصوص بازار هراسی (آگورافوبیا)، همراه است. بازار هراسی عبارت است از ترس از تنها بودن در اماکن عمومی (مثل فروشگاه‏های بزرگ)به ویژه اماکنی است که در صورت عارض شدن حمله پانیک بر فرد خروج سریع از آنها دشوار است.

بازار هراسی ای بسا ناتوان کننده ‏ترین فوبیا باشد، چون می‏تواند به نحو چشمگیری توانایی فرد را برای کار کردن در موقعیت‏های اجتماعی و شغلی بیرون از منزل مختل کند. در ایالات متحد اکثر پژوهشگرانی که در زمینه اختلال هول کار می‏کنند، معتقدند که بازار هراسی تقریباً همیشه عارضه ‏ای از اختلال هول در بیمار است. به عبارت دیگر، به نظر می‏رسد که بازار هراسی را ترس بیمار از وقوع حمله پانیک در مکانی عمومی که گریختن از آن دشوار است، ایجاد می‏کند. پژوهشگران کشورهای دیگر و نیز برخی از پژوهشگران و بالینگران ایالات متحد این نظریه را قبول ندارند. با این حال در DSM-IV-TR باز هم اختلال هول است که اختلال غالب در این زوج بیماری تلقی شده است.

در DSM-IV-TR این تشخیص‏ها ذکر شده است: اختلال هول با و بدون بازار هراسی و نیز بازار هراسی بدون اختلال هول. حمله پانیک در انواع و اقسام اختلالات روانی (مثل اختلالات افسردگی)و بیماری‏های طبی (نظیر ترک مواد یا مسمومیت با مواد)نیز می‏تواند روی دهد؛ پس به صرف وقوع حمله پانیک نمی‏شود تشخیص اختلال پانیک را مطرح کرد.

تاریخچه

مفهوم اختلال پانیک شاید از مفهوم سندرم قلب تحریک ‏پذیر ریشه گرفته باشد که دکتر «جاکوب مِندِس داکوستا» (1833 1900)در میان سربازان جنگ داخلی آمریکا دیده بود. سندرم داکوستا عبارت بود از تعداد زیادی علات روانی و جسمی که امروزه در شمار ملاک‏های تشخیصی اختلال پانیک قرار گرفته است. «زیگموند فروید» در 1895 مفهوم روان‏نژندی اضطرابی را مطرح کرد که شامل علایم حاد و مزمن روانی و جسمی بود. روان‏نژندی حاد اضطرابی،‏ در اصطلاح «فروید» شبیه اختلال پانیک به تعریف DSM-IV-TR است. فروید در واقع نخسیتن کسی است که ارتباط میان حمله‏های پانیک و بازار هراسی را دریافته است. اصطلاح بازار هراسی (agoraphobia)را در 1871 برای حالتی وضع کردند که در آن به نظر می‏رسید بیمار از پا نهادن به اماکن عمومی بدون همراهی دوستان یا بستگانش می‏ترسد. این کلمه از دو جزء یونانی اگورا و فوبیا حاصل شده است و ترس از بازارگاه معنا می‏دهد.

همه ‏گیر شناسی

در مطالعات همه ‏گیر شناسی شیوع مادام العمر اختلال پانیک (هول)را یک تا چهار درصد شیوع شش ماهه آن 0.5 تا 1 درصد و شیوع مادام العمر حمله ‏های هول را سه تا پنج و شش دهم درصد گزارش کرده‏اند. زن‏ها دو تا سه برابر بیشتر از مردها ممکن است مبتلا شوند که البته تشخیص کمتر از واقع اختلال پانیک در مردان نیز ممکن است در این عدم تساوی نقشی داشته باشد. اسپانیایی‏تبارها، سفیدپوست‏ها، و سیاه‏پوست‏ها تفاوت چندانی از این نظر ندارند. تنها عامل اجتماعی که در پیدایش اختلال پانیک دخیل دانسته شده، طلاق یا جدایی اندکی پیش از شروع اختلال است. اختلال پانیک بیش از همه در جوانان روی می‏دهد، به طوری که میانگین سنی تظاهر آن حدود بیست و پنج سالگی است؛ البته هم اختلال پانیک و هم بازار هراسی در هر سنی ممکن است پیدا شود. گزارش شده که اختلال پانیک در کودکان و نوجوانان هم روی می‏دهد و احتمالاً در آنها کمتر از واقع تشخیص داده می‏شود.

در مورد شیوع مادام العمر بازار هراسی اختلاف نظر بیشتری وجود دارد و در مطالعات مختلف ارقام 2 تا 6 درصد گزارش شده است. شیوع طول عمر عامل عمده‏ای که موجب این وسعت طیف تخمین‏ها شده است، عدم توافق بر روی رابطه بازار هراسی و اختلال پانیک بوده است. از بررسی بازار هراسی در مراکز روانپزشکی گزارش شده که لااقل سه چهارم افراد مبتلا به آن، اختلال پانیک نیز دارند، اما از بررسی بازار هراسی در نمونه‏های برگرفته از اجتماع معلوم شده که تعداد زیادی از این بیماران یعنی نیمی از آنان بازار هراسی بدون اختلال پانیک داشته‏اند. دلایل تفاوتی که در یافته‏های مذکور دیده می‏شود، معلوم نیست، اما شاید باز هم به خاطر تفاوت روش‏های تحقیق باشد. بازار هراسی در خیلی از موارد به دنبال واقعه‏ای آسیب‏زا (تروماتیک)شروع می‏شود.

بیماری‏های همراه

نود و یک درصد از بیماران دچار اختلال پانیک و هشتاد و چهار درصد از مبتلایان بازار هراسی لااقل به یک اختلال روانی دیگر نیز دچارند.

طبقDSM-IV-TR، ده الی پانزده درصد افراد مبتلا به اختلال پانیک، همزمان به اختلال افسردگی اساسی نیز مبتلا هستند. تقریباً یک سوم افراد مبتلا به هر دوی این اختلالات، قبل از شروع اختلال پانیک به اختلال افسردگی اساسی دچار بوده‏اند؛ و حدود دو سوم آنها در حین یا پس از شروع افسردگی اساسی، ابتدا اختلال پانیک را تجربه می‏کنند.

اختلالات اضطرابی نیز در مبتلایان به اختلال پانیک و بازار هراسی شایع هستند. 15 تا 30 درصد افراد مبتلا به اختلال پانیک به جمعیت هراسی هم دچارند، 2 تا 20 درصد آنها هراس اختصاصی دارند، 15 تا 30 درصد اختلال اضطراب فراگیر دارند، 2 تا 10 درصد این بیماران به اختلال استرس پس از سانحه مبتلا هستند، و تا 30% آنها از اختلال وسواسی جبری نیز رنج می‏برند. سایر بیماری‏های شایع همراه عبارتند از خود بیمارانگاری، اختلالات شخصیت، و اختلالات مرتبط با مواد.

سبب‏ شناسی: عوامل زیستی، عوامل وراثتی، عوامل روانی اجتماعی

0

چالش آزمایش لیبت

مغز احتمالا در برابر اراده آزاد نمی ایستد:

بنجامین لیبت، یک عصب شناس دانشگاه کالیفرنیا در سان فرانسیسکو، در اوایل دهه 1980 از دستگاه ایی ایی جی (EEG)برای ثبت کنش های مغزی داوطلبانی استفاده نمود که به آنها گفته شده بود تا یک حرکت بی اختیار (همان لحظه ای/فی البداهه)انجام دهند. با به کارگیری یک زمان گیر دقیق از داوطلبان خواسته شد تا در همان لحظه ای که آنها از انگیزش خود آگاه شدند بخوانند. لیبت متوجه شد که به طور متوسط یک فاصله زمانی 200 میلی ثانیه ای میان آن انگیزش و خود حرکت وجود داشت.

اما ثبت های ایی ایی جی همچنین علامتی (سیگنالی)را فاش ساخت که حتی زودتر، به طور متوسط 550 میلی ثانیه پیش از عمل، پدیدار شد. این علامت، که آمادگی بالقوه نام گرفت، به عنوان ضربه ای کاری علیه اراده آزاد تفسیر گردید، زیرا چنین القا می کرد که مغز حتی پیش از آن که ما از انگیزش خود برای حرکت آگاه باشیم آماده کنش بوده است.

این نتیجه گیری البته فرض را بر این می گذارد که آمادگی بالقوه نمایانگر طرح ریزی و آمادگی مغز برای حرکت است. ارون شورگر، از موسسه ملی بهداشت و پژوهش پزشکی در سکلی، فرانسه، می گوید: "در مجموع، حتی کسانی که منتقد کار لیبت بوده اند آن پیش فرض را به چالش نکشیده اند."

یک تلاش به این منظور در سال 2009 صورت گرفت. جودی ترونا و جف میلر، از دانشگاه اوتاگو در داندین، نیوزیلند، از داوطلبان خواستند تا، پس از شنیدن یک زنگمایه (آوا)، تصمیم بگیرند که آیا می خواهند بر روی یک کیبورد بزنند یا نه. در این آزمایش، آمادگی بالقوه بی توجه به تصمیم داوطلبان حضور داشت، که خود القاگر آن بود که آمادگی بالقوه نمایانگر آماده شدن مغز برای حرکت نبود. اما، این که چه معنایی داشت نیز روشن نبود.

اکنون شورگر و همکارانش توضیحی را ارایه کرده اند. آنها با یک پرسش آغاز نمودند: مغز چگونه برای انجام یک حرکت غیر ارادی تصمیم گیری می کند؟ در جستجوی سرنخی، آنها دیگر سناریوهای تصمیم گیری را مورد بررسی قرار دادند. مطالعه های پیشین نشان داده است هنگامی که ما، برای نمونه، تصمیمی را بر پایه ورودی های دیداری می گیریم، اجتماعاتی از نرون ها شروع به انباشت مستندهای دیداری به نفع نتایج ممکن گوناگون می کنند. یک تصمیم هنگامی کلید می خورد که مستندهایی به سود یک نتیجه مشخص [از آن نتایج ممکن] به اندازه کافی توانمند می شود که اجتماعات نرونی مرتبط را از یک آستانه عبور دهد.

تیم شورگر این نظریه را مطرح ساخت که هنگام آزمایش لیبت نیز مشابه این رخ می دهد. با این وجود، به طور مشخص از داوطلبان خواسته شد تا هر علامت خارجی را پیش از حرکت غیر ارادی نادیده انگارند، بنا بر این علامت می بایست درونی باشد.

0

درمان رفتاری شناختی چیست؟

درمان رفتاری شناختی (CBT)بر پایه این تصور کلی که رفتارها و الگوهای فکری منفی متغیر تأثیر بسزائی بر عواطف شخصی دارد قرار گرفته است. CBT به تشخیص تحلیل و تغییر افکار و رفتارها کمک می‌کند، یعنی به تسکین احساس اضطراب و افسردگی کمک می‌کند. چگونه درمان رفتاری شناختی از روشهای درمانی دیگر متمایز است؟

سالها تجربه و تحقیقات بالینی نشان داده‌اند که درمان رفتاری شناختی (CBTT)روش درمانی بسیار مؤثری است. این روش بر مداخله‌های ساده ولی مؤثر، البته نه باب روز، و برروشهای اثبات نشده متکی است. CBT بر مبنای روش علمی و قدرت عقل و ایمان شخص استوار است، اعمال، عواطف و افکار منفی آنها را کنترل کرده و تغییر می‌دهد. این روش معمولاً کوتاه مدت و همراه با اقدامی تنظیم شده است.
چگونه شخصی به اختلال مرتبط با روانشناسی دچار می‌شود؟
در ابتدای زندگی ما طرحها و نظریات شناختی را پایه‌ریزی می‌کنیم که در واقع الگوهای رفتاری ما را تعیین می‌کنند.
این طرحها اغلب شامل باورهای غیرمنطقی و نابهنجار هستند که باعث افکار و رفتارهای منفی می‌شوند. رفتار و افکار منفی می‌توانند به مشکلات روانی جدی چون: افسردگی بالینی و اختلالات هیجانی منتج شوند. بخاطر سپردن این نکته حائز اهمیت است که عواطفی چون: اندوه زیاد، ترس و احساس گناه نابجا، براستی توسط رفتار و افکار نابهنجار ایجاد می‌شوند.

چگونه درمان رفتاری شناختی نتیجه بخش خواهد بود؟
تحقیقات علمی گسترده نشان داده‌اند که تغییر در روش رفتار و افکار شخص می‌تواند تأثیرات بنیادی بر حالات عاطفی شخصی داشته باشد. CBT از اقدام تنظیم شده و خیلی دستوری استفاده کرده و به شخص می‌آموزد که الگوهای نابهنجار عمل و رفتاری را جستجو کرده، تشخیص داده و تحلیل کند.
به محض اینکه این الگوهای بی‌فایده تشخیص داده شوند درمان کننده به بیماران می‌آموزد که چگونه با آن مقابله کرده و افکار و رفتارشان را بازسازی کنند. رفتار مبتنی بر منطق و تفکر متکی بر واقعیت می‌شود. حالتهای عاطفی منفی چون افسردگی و اضطراب بزودی تسکین می‌یابند.
چه کسی می‌تواند از طریق درمان رفتاری شناختی یاری شود؟
CBTT بر پایه همکاری مشترک درمانگر و بیمار استوار است. این نوع درمان برروی افراد ترغیب شده که جهت کمک به بهود خودشان مصمم شده‌اند بیشترین تأثیر را دارد. CBT به افرادی که از افسردگی، اضطراب، اختلال وسواس‌گونه غیرارادی و اختلالات دیگر رنج می‌کشند کمک می‌کند.
درمان رفتاری شناختی چیست؟
درمان رفتاری شناختی روشی براساس ایجاد پاسخ توسط اثرات فکری نه فیزیکی است که بوسیله روانشناسان و درمان کننده‌ها جهت کمک به ارتقاء تغییرات قطعی در افراد و کمک به تسکین رنجهای عاطفی و همچنین مطرح ساختن تعداد زیادی از مسائل رفتاری، اجتماعی و فکری استفاده می‌شود. درمانگرهای رفتاری شناختی مشکلات ناشی از تفکر غیرمنطقی شخص، استنباطهای غلط، افکار نابهنجار و یادگیری ناقص را تشخیص داده و درمان می‌کند. این نوع درمان می‌تواند توسط افراد، خانواده‌ها و گروهها هدایت شود. مسائلی چون اضطراب، افسردگی، عصبانیت، شرمندگی، عزت نفس پائین، تطبیق مشکلات، آشفتگی خواب، و فشارها و ضربه‌های روحی گذشته عنوان می‌شوند.

اهداف روش درمان رفتاری شناختی چیست؟

اهداف آن بازسازی کردن افکار، احساسات و باورهای شخص است. چنین بازسازی تغییرات عاطفی و رفتاری را تسهیل می‌کند. در طول درمان توانائیها و مهارتهای تقلیدی سنجیده شده و پیشرفت بهتری خواهد شد.